آخ که چه قدر دلم میخواد برم یه روستای دور افتاده زندگی کنم، دور از همه قیل و قال تا آخر عمرم تو خودم فرو برم مثل یه خواب زمستانی که بیداری نداره آنوقت خوشبختم، خوشبخت خوشبخت دور از مردمی که هیچ وقت درک شان نکردم.

فکر میکنن زندگی یعنی همین، زندگی اونها بدرد من نمیخوره لذتهاشون چیزیه که فقط یه شادی زودگذر برای فراموشی دردهایت


شادی های گذرا که اسمشو زندگی گذاشتن واقعا از چه چیزی باید لذت برد 

لذت چیست قانونهایی که قرار دادن باید به سبک اونها با قانون اونها زنده بود من از این اجبار بیزارم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شَـرحِ مـاوَقَــعِ Leslie every thing to know صــبوح بهینه سازی وب سایت |سئو | seo صفحه علی یوسفی اهل بيت (ع) دلنوشته هاي نماز ولتکن منکم تمه یدعون الی الخیر Mary